تو رو از آبنبات ساختن

بدون عنوان

می دونی هلیای من ! من یه هدف خیلی خیلی مهم دارم در مورد تو ... این مطلب رو مدتها بود که می خواستم برات بذارم .. اما وقت نشده بود... شایدم گذاشتم ... یادم نیست .. به دنیا که اومدی ... با خودم تصمیم گرفتم کاری کنم که حسابی شاد باشی ... و راستشو بخوای هستی ... مگردر مواقعی که شاد نیستی می دونی هلیا ! دلم می خواد یه روح بزرگ و آزاد داشته باشی ... دلم می خواد آزاده باشی ... دلم می خواد آزاد زندگی کنی ... دلم می خواد تا جایی که می تونی رشد کنی .. دلم می خواد همیشه دلت شاد باشه وقتی به دنیا اومدی ... می خواستم همیشه شاد نگهت دارم .. اما چیزی نگذشت که فهمیدم معنای شادی برای من و تو می تونه متفاوت باشه ... و همه چیز در قدرت من نیست م...
1 ارديبهشت 1390
1