بدون عنوان
امروز مهد نرفتی و بابا تو خونه پیشت موند .. یا تو پیش بابا موندی ... یکی از این دوتا .. منم که از اداره اومدم و توی پارتی ( کلفت پارتی ) شرکت کردم .. بعدش تیک تیک با هم رفتیم فروشگاه رفاه ... کلی چرخ چرخ زدیم .. البته من چرخو هل دادم .. و گشت " زدی " ... یه عالمه جنس از تو قفسه ها برداشتیم .. بعد دو ساعت مثه آدم رفتیم و هر جنسی رو سر جاش گذاشتیم .. جز میگو و ماشین پلیس و هواپیما ...
دیروزم رفتیم پارک ملت .. بابا اومد بعد از ناهار از مهد گرفتت و بردت اونجا .. منم برات خوراکی گذاشته بودم .. بعدش منم اومدم پیشتون .. یه جا تو کنار وسیله های ورزشی بزرگسالا وایسادی و بازی کردی ...بعدش هر چی گفتیم بیا بریم با ماله بچه ها بازی کن .. نیومدی .. وایساده بودی همون وسطو همش گریه می کردی .. ما هم اصرار داشتیم که بیا بریم ... گیس و گیس کشی بود .. خلاصه آخرش تو ترسیدی و فکر کردی من رفتم که اومدی سمتون .. منم اون موقع بود که فهیمدم تو دختر خوبی هستی و بی خودی رو چیزی اصرار نداری .. اصلا یه دنده نیستی ... اینطوری هم نیست که منظور ما رو از تاب و سرسره نفهمی ..بلکه داشتی پیف می کردی