تو رو از آبنبات ساختن

بدون عنوان

1390/1/31 15:21
نویسنده : مامان هلیا
194 بازدید
اشتراک گذاری

روابط عمومی در حد لالیگا ...

آی که تو چقدر زود دوست پیدا می کنی دختر

خوب بودی ... از وقتی رفتی مهد بهتر شدی

قبلا خجالت می کشیدی ... خیلی کم ترس داشتی ... اما حالا اگه از کسی خجالت بکشی تعجب می کنم ..

با همه راننده های خط نوبنیاد - پارک وی دوس شدی

اونها هم دیگه شناختنت ... و تو مسیر باهات بازی می کنن و باهات حرف می زنن

 

تو مهد هم بهتر شدی ... منم بهتر شدم ... دیگه پذیرفتم که تو اولش خیلی خوشت نمیاد بسپارمت دست اونا ... ولی اونقدی طول نمی کشه که دیگه می پذیری ..

 

صبحانه خوردنت هم بهتر شده ...قبلا تقریبا برنامه منظمی برای صبحانه نداشتیم ... ولی حالا دیگه از صبح که بلند می شی .. تا نه و نیم که تحویلت می دم ... مدام ریزه ریزه از هر چیزی می خوری ..

خواب بعد از ظهر داری ... و شبها اگه ما هم بخوابیم حداکثر تا نه می خوابی ... ولی اگه نخوابیم تا ده و نیم به زور طاقت میاری

می گن لاغر شدی .. اما شادتری ..البته به جز یه ساعتی که مهد هستی ... یکی اولش ... یکی ظهر که گرسنه شدی و منتظر منی تا برت گردونم

اخلاقاتم داره کم کم تغییر می کنه ... انگار خیلی بیشتر می فهمی ...

از دیروز نمی دونم چرا منومی گیری بغل می کنی ... سفت می چسبی ... فشار می دی ... و چند دیقه ای این کار رو می کنی ... انگار دلت تنگ شده بوده

شاید یه دفعه که از مربی ات گرفتمت این کار رو کردم و بهت مزه داده

خداییش به منم خیلی مزه می ده ... انگار همه دنیا منو بغل کردن .. انگار همه چیز تو بغلمه ... و من در آغوش همه جیز هستم ..

عاشقتم .. خیلی زیاد ... دلم می خواد بزرگترم که شدی .. بهت همینطور بگم که عاشقتم .. و عاشقانه هم دیگر رو دوست داشته باشیم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

سارا
31 فروردین 90 16:38
واییییییییییی چقدر خوبه دیدی چقدر نگران بودی خدا رو شکر چه خوبه که راحت ارتباط برقرار می کنه خیلی خوشحال شدم
مامان ماهان
31 فروردین 90 19:28
قربون این دخمل احساساتی